در مثل های حکمت آمیز ما میگن "احتیاط شرط عقله" اما مثل این که ما معنی امروزی از اون نکردیم. گر چه بیشتر وقت ها آدم های دل نگرانی هستیم و وقتی بچه یا بستگانی که داریم دیر می کنن و گوشی همراهشون خاموشه یا جواب نمی ده، دلمون هزار راه میره، اما وقتی موضوع پول دادن و شل کردن سر کیسه باشه، اونجا دیگه مثل مهریه ها که می گفتن "کی داده و که گرفته" ما هم میشیم پدر عروس و می گیم "کدوم حادثه، کدوم آتش سوزی و..." ما که ده بیست ساله اینجا زندگی می کنیم از این چیزا ندیدیم یا من که ده ساله رانندگی می کنم تا حالا به کسی نزدم و ... برای همین هم با وجود اجباری بودن بیمه شخص ثالث براساس برخی خبرها بیش از ده میلیون خودرو و موتورسیکلت در کشور ما اصلا بیمه نیستن. یعنی کسی که زورش میاد بیمه پرداخت کنه در صورت بروز حادثه باید صدها برابر اون خسارت بده یا راهی زندان بشه. اما باز هم گوش برخی بدهکار نیست. وای به حال اون روزی که بیمه خودرو اجباری نباشه!
شبیه این مساله در مورد سایر بیمه ها مثل بیمه های کشاورزی، صنعتی و ساختمانی و... هم دیده میشه برای همینه که انگار ما فراموش کردیم احتیاط شرط عقله. البته فقط بیمه نیست، راننده هایی که به بهانه گرونی لاستیک و قطعه یدکی از وسایل مستعمل استفاده می کنن. لاستیک های صاف و قطعات کهنه یا بی کیفیت. حتی وقتی جاده ها لغزنده هستن و هشدار پشت هشدار میرسه، این پلیسه که باید اعلام کنه اگر کسی زنجیر چرخ همراهش نباشه اجازه ادامه مسیر بهش نمی دیم! یعنی بعضی ها اصلا معلوم نیست با چه فکری بدون وسایل ایمنی می زنن به جاده، احتمالا اگر هم پلیس رو نبینن خوشحال می شن که تونستن قصر در برن!
زلزله کرمانشاه هم نمونه دیگری از کم یا بی توجهی به ایمنی رو جلوی چشم ما قرار داد، ساختمون هایی که در محل زلزله پایدار بودن و اونهایی که آسیب کلی یا جزئی دیدن. چه فرقی جز ساخت با کیفیت و بر مبنای اصول و ساخت کم نظارت و بی کیفیت بین اونها وجود داشته؟ از این گذشته چند ساختمون اونجا بیمه داشتن؟ مگر بیمه برای این روزها نیست؟ درسته که مردم همه اعضای یک پیکرند و واقعا هم نشون دادن که هستن اما چرا ساخت مجدد همه ساختمان ها باید با هزینه بیت المال انجام بشه؟ نقش شرکت های بیمه کجاست؟ اگر همه مردم در سطح کشور خونه های خودشون رو بیمه کنن، از محل اون پولی که جمع میشه (مثل بیمه ماشین)، وقتی حادثه ای پیش آمد هم میشه به دیگرانی که آسیب دیدن کمک کرد.
اجباری شدن بیمه ساختمان ها در برابر حوادث طبیعی (آیا مهمتر از عوارض شهرداری و پسماند نیست)، اداره شرکت های بیمه به صورت رقابتی و با بهره وری کافی برای کاهش سهم مردم در پرداخت حق بیمه، جریمه سنگین وسایل نقلیه بدون بیمه نامه، سخت گیری شدید در نظارت و ایمنی و تعقیب جدی هر نوع تخطی از قوانین و اعلان عمومی متخلفان در همه سطوح از تعمیرکار خودرو گرفته تا مهندس ناظر، الزام به داشتن گواهی دانش و مهارت برای همه افرادی که به هر شکل کار اونها با سلامت یا سرمایه مردم سرو کار داره از جمله مواردی هستن که در کاهش موثر حوادث نقش دارن.
ما باید به روزی برسیم که اگر خودروی ما بیمه نداشت، چراغ نداشت یا ترمز درست نمی گرفت یعنی ماشین ما امکان حرکت نداره، به روزی برسیم که در هر اجاره نامه ای صاحب خانه بیمه وسایل منزل رو از مستاجر بخواد، زمانی که بیمه آتش سوزی و زلزله ساختمان اجباری باشه، وقتی مردم صرفا سراغ کارگر و مهندسی برن که گواهینامه های حرفه ای رو گرفته و بیمه شده باشه چرا که ایمنی شرط عقله!